شيئیِ مگو
جهان به معنی من
مجبورِ شيئیِ مگوست،
من از هر چه پياله، بنوش!
دی از من و از می به هر پياله مپرس،
به رفتن از هوشِ رويا منم،
تو چه میبری مرا
که اسير آينه حتی نبودهام!
من به مقامی رسيدهام که قولِ تو حضرت است
ديگر اين جهان و من و اين شيئیِ به شرحه ... چرا؟!
جای تو خوابا ... چه خالیِ گريه!
سوال میکنم
آيا هنوز هم
جهان به معنی من
مجبورِ شيئیِ مگوست؟
|
بازگشت به فهرست
|