پيشبينی
شبانههای گلگون،
و گلوی بريدهی باد
که از دهانِ گل سرخ میخواند.
پيشاپيش ارابههای خونين
موج در موج است: ماه غلتيده از آسمان،
و انسانی بَرتَر که به راه،
و راهی ناپيدا، مهآلود، مرگين!
در قحطسالِ نان
بازار ناروا،
و بارانی همه از نمک
بر کهنترين زخمهای آدمی!
تا آن ترانهی بينا!
عظمای حادثه،
و حضرتِ خوب او که خواهد آمد،
قلمزارِ گريهها
شيون مادران
شبِ ستارهی ميرِ بیفردا!
فردا که او خواهد آمد
هم از پس سه ده سالِ دور
ما باز آواز خواهيم خواند
همچون خورشيد از پسِ شبی بلند
|
بازگشت به فهرست
|