اگر بازم بگذارد
تنها سرود ملکوت است
که هر
هزاره
از دهانِ کسی مگر ...!
و من زادهی اويم
راه در راه و چراغ به راه ...!
نور به راه و
نماز و گريه به راه،
رستگاریِ رازداران است اين،
با يادِ عزيزش
آهوی چشمههای دور.
و تنها سرودِ ملکوت
است
اين،
دريغا که لکنت عشق بازَم نمیگذارد
|
بازگشت به فهرست
|