هجای بلند باستانی
بر دستهام
بشارتی سپيد،
که در خوابهای منتظر
میرويد.
و از ضيافت باران
هجای بلند باستانی
علفیست،
که با صبحی از ديار شگفت خواب
مسير آبی رود را
قدم میزند.
بر دستهام
دست بردار،
ديگر کسی به بام اين خانه
نخواهد رفت.
از خوابهام
ديگر کسی پروانهای نخواهد گرفت
دريغا
اين وحشی غريب
هرگز نخواهد خواست
که بداند
امسال،
سال پَر گرفتن علفیست
که
هيچکسش نگفت،
بار تو اگر چه سنگين است
اما عطری سبک خواهی پراکند
|
بازگشت به فهرست
|