۱۳
نمیدانم، دين و گناهِ کسی را نمیخَرَم
میگويند آب
هميشه سهمِ تشنه نيست،
البته دروغ میگويند اين فلانفلان شدهها ...!
به قولِ اهل کتاب
بر ماست که از تشنگی
آهسته با آب، اندکی گفت و گو کنيم
بگوييم دخترِ خوبِ هفت آسمانِ صبور!
يعنی تو پيشِ خودت نمیگويی
حالا چشمه هيچ، چراغ و ستاره هيچ
پس آن بابونههای بالِ راه چه میکنند؟
از خودت نمیپرسی از تشنگی
ما چگونه ترانه بخوانيم؟
بگذريم اَلَکی ...!
هميشه آب، سهمِ تشنه نيست
البته من مراقبِ حرفهای سادهی خودم هستم
به گمانم قاصدکی دارد
سمتِ يک سرچشمهی دور میرود
هر چه هم که نباشد
خبری که هست!
|
بازگشت به فهرست
|